و عشق تنها عشق...

ساخت وبلاگ
تا حالا فکر کردین که چرا خداوند تو قرآن که یکی از کتب مقدسه به قلم قسم میخوره؟ این یعنی اینکه قلم مقدسه اون خودکار مداد یا صفحه کیبوردی که جلوی دستتونه و تایپ میکنید مقدسه بهتره بگیم نوشته مقدسه چون در واقع اونچه از قلم به جا میمونه ارزشمندش میکنه نه شکل ظاهر و جوهر خود قلم! بیایم از این مقدس قشنگتر استفاده کنیم اگر قراره هر جایی و هر چیزی بنویسیم توشته مون و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 167 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

مدتی پیش که باز اموزی مربیگری رفته بودیم اولین جلسش دوتا کلاس ۱ ساعت و نیمه بود  کلاس اولی یه آقایی راجع به مباحث کلی در مربیگری ورزشی از مسایل جسمی و روحی و روانیش صحبت میکرد بماند که کل کلاس بیخود و سرهم بندی بود استاد مذکور هم اومده بود یه دو ساعتی دور هم بخندیم اوقات فراغتشو بخوشی سپری کنه تازه یه پولیم بگیره! بخش اعظم کلاس که به حرف و خنده و متعاقبا ساک و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 185 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

امروز به معنای واقعی احساس مرد بودن کردم!

بس که امروز عید و بهم تبریک گفتن !!

در فضای مجازی البته و در پی تبلیغاتی که برای کارم مدتهاست تو گروه های مختلف دارم امروز اقایون محترم تا تونستن بهم تبریک عید گفتن :))

احتمالا بین خودشون و عکسی که از خودم رو پروفایلم گذاشتم شباهتایی دیدن!!

والا!!

موندم اگه امروز این عید نبود چه بهانه ای بود؟؟

به هر حال عید نسبتا گذشته به شما هم مبارک مخصوصا آقایونی که گذرشون گه گاه اینجا میافته

و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 186 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

صبح بعد از اینکه ساعت ۸:۲۰ دقه با مامی جان از پیاده روی برگشتیم خونه، در حین گذاشتن مانتو و شلوارم تو کمد چشمم به پالتو و بارونی و یه سری بافت و مانتوهای صخیمم افتاد و همه رو در کسری از ثانیه ریختم بیرون! بعدشم کشوی لباسای خونه مو باز کردم و همون برنامه رو رو کشوم پیاده کردم صبحانه که تموم شد اومدم سروقتشون و با افتخار و عرور و سربلندی و سرافرازی و خلاصه همه و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 177 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

اخیرا موضوعاتی پیش اومد که کمی به خاطرات عقب برگشتم و برای اولین بار اعتراف میکنم از رد کردن یکی از خواستگارام پشیمون شدم! جریان ازین قرار بود که یک روز صبح همچنانکه با مامی جان در پیاده روی صبحگاهی بودیم فهمیدم جمع کثیری از همسایه و آشنا و غریبه بشدت نگران و پیگیر وضعیت تجرد و تاهل بنده هستن!!! مامی جان ما هم که بر اساس اصول ادب و احترام و رفتار انسان گونش و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 188 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

منو این همکار جان هر موقع با هم میریم بیرون برای خرید ملزومات کاریمون یا اصلا خرید یکی از اقلام مورد نیاز، قبل از خرید اصلی قطعا چیزای دیگه ای میخریم. مثلا همینطور که هر دو از بیرون یک مغازه داریم داخلشو نگاه میکنیم و منتظریم اون یکی مارو بکشه از جلوی اون مغازه ببره، همین که یکی میگه اینجا فلان چیزش قشنگه یا حتی باحل نفی میگه نریم؟ خوب نیست؟.. قبل از تموم شد و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 170 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

خدای عزیزم ازین طوفان خفنی که تو زندگیم انداختی بی نهایت ازت ممنونم . دارم به قابلیتای بیشتری از خودم پی میبرم :)) و شک ندارم اتفاقات خوب بعد ازین زیر و رو شدنا در پیشن باید بگم این مدتی که کار جدید و شروع کردیم هر روز از صبح تا عصر با دوست جان هستیم.. و عصرا هم به خرید ملزومات و گاهی استراحت خارج از منزل سپری میشه و فقط پنجشنبه و جمعه ها با هم نیستیم دیگه ا و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 165 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

امروز صبح که رفتم خونه دوست جان زنگ زدم با آیفون باز نشد گفت الان میام درو باز میکنم. چند لحظه بعد در باز شد و من در فکر اینکه همش به من میگفت تو چقد شل و ول شدی.. تصمیم گرفتم با صدای بلند و کمی ادا اطوار بهش سلام کنم.. در باز شد و نیش من بسی گسترده شد که یهو دیدم به جای دوست جان یه آقایی پشت دره!! بسرعت نیشو جمع کردم و با یه سلام کوتاه و عذرخواهی رفتم بطرف و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 163 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

خب خدای عزیز وقتی خواست یه سری موارد و به من بفهمونه و من بعنوان یک موجود مغرور و از خود راضی نفهمیدم از در دیگه ای وارد شد!! اینکه الان تو وضعیت فعلی هستم دلیلش همینه که باید چیزایی رو یاد بگیرم و حالا دیگه فهمیدم...تکبیر لطفا! ادما تو موقعیت مشکلات بی حوصله و عصبی میشن و حتی فعالیتای مورد علاقه شونم میذارن کنار! ولی بنده تصمیم گرفتم در جهت تلطیف روحیم هرکا و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 176 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10

شما میتونین یه زندگی خیلی معمولی داشته باشین و ازش لذت ببرین هدفهای بزرگی برای خودتون در نظر بگیرین و برای رسیدن بهش با نهایت اشتیاق تلاش کنین تمام تمرکز و انرژیتونو بذارین برای رسیدن به اون اهداف ولی همه ی اینا تا قبل از زمانیه که یه نفر بزور خودشو تو زندگیتون بچپونه و بخواد احساسشو بشدت در شما تزریق کنه ازینجا به بعد انرژی و تلاش و اعصاب و خیلی چیزای دیگه و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 155 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10